مغز ، و پدیده «کم شناختی»Hypocognition

مغز انسان منبع بزرگ ذخیره اطلاعات است. یک فرد انگلیسی زبان، تا سن ۶۰ سالگی میتواند تا ۴۸ هزار لغت را درک کند

مغز ، و پدیده «کم شناختی»Hypocognition

بساری از پزشکان مغز واعصاب بر این باورند که مغز انسان منبع بزرگ ذخیره اطلاعات است. یک فرد انگلیسی زبان، تا سن ۶۰ سالگی میتواند تا ۴۸ هزار لغت را درک کند. اما علیرغم اینهمه قابلیت،«کم شناختی» اجتناب ناپذیر است، زیرا شمار ِواژگان در واژه نامه انگلیسی آکسفورد، بالغ بر ۶۰۰ هزار است و اگر اصطلاحات وارد شده از زبانهای دیگر به زبان انگلیسی را هم اضافه کنیم، این رقم حتی بالاتر هم میرود.
در چند دهه گذشته، جامعه شناسان به طور مستمر وقفه های موجود در فکر انسان را، دریافته اند. احتمالا ما فقط با درک مفهوم «کم شناختی» میتوانیم به نکات کور تفکر خودمان آگاهی یابیم.

درک این مفهوم، باعث درمان ضعفهای اندیشیدن ما نمیشود ولی حداقل ما را تشویق به یافتن « نادانسته هایمان» میکند و منجر به زندگی هوشمندانه تر، و کاملتر میگردد.

در سال ۱۸۰۶ یکی از سرمایه داران آمریکایی به نام فردریک تودور، با یک کشتی که بار پر ارزشی داشت به طرف جزایر مارتینیک حرکت کرد. او به سختی میزان زیادی یخ را، از سواحل یخ زده ماساچوست جمع آوری کرد، به این امید که با حمل یخها به مناطق استوایی، منفعت زیادی کسب کند.

هنگامیکه او به جزایر مارتینیک رسید، هیچیک از ساکنان جزایر از «بار ِیخ» استقبال نکردند. این افراد هیچگاه یخ ندیده، و لذت نوشیدن آب سرد و یا خوردن بستنی را تجربه نکرده بودند. برای آنها یخ هیچ ارزشی نداشت، و به همین دلیل «بار ِیخ» آب شد بدون آنکه به فروش برسد.

این داستان پیام مهمی راجع به پدیده شناخت در انسان دارد. غالبا سرنوشت انسان، به واسطه ی آنچه که نمیداند تعیین میگردد، و نه آنچه که میداند. به بیان دیگر، سرانجام ِ زندگی را «کمی ِ شناختی hypocognition رقم می زند!
امّا«کم شناختی، یا کمی ِ شناخت» چیست؟
اگر مفهوم آنرا نمیدانید، در همین لحظه در حال تجربه کردن آن هستید!! این واژه، به معنای کمبود درک یا شناخت یک زبان، یک شئ،
یک ایده، و یا یک ساختار است. در مثال بالا، ساکنان جزیره مارتینیک هیچ درکی از «یخ» و استفاده های آن نداشتند. ما نیز در بسیاری از اوقات، هیچ ایده ای از بعضی پدیده های زندگی نداریم، که این مسئله آگاهی ما را مخدوش میکند. مثلا در مورد مسائل مالی، دو سوم آمریکاییها از سودهای مرکب بانکها، نیاز ذخیره کردن پول برای بازنشستگی و اینکه چه مقدار قرض باعث اختلال زندگی آنها میشود، هیچ درکی ندارند.

یا در زمینه ی بهداشت، یک سوم افرادِ دارای بیماری قند بالغین ، آگاهی از علائم بیماری نداشته، و مدتها با وجود علائم تاری دید، خشکی دهان، و یا تکرر ادرار، به پزشک مراجعه نمیکنند.

کم شناختی hypocognition به جهت عدم
آگاهی است و چون عدم آگاهی قابل دیدن نیست، به سختی قابل درک است. برای جبران عدم ِ آگاهی، باید از نظر فکری، خود را از فضای آشنای فرهنگی خود جدا نمائیم ، تا ایده ها و مفاهیم ناشناخته را دریابیم. جدا کردن خود از فضای آشنای فرهنگی که در آن زندگی می کنیم، و بررسی ِنقاط کور (حاکی از عدم شناخت)آن بسیار مشکل است.