دروغ و مغزReviewed by Admin on Jul 11Rating: 4.0پدیده «حیله گری» هم همانند درغگویی است. حیله گری در تمام گونه های نزدیک به انسان دیده میشود...

دروغ و مغز

پدیده «حیله گری» هم همانند درغگویی است. حیله گری در تمام گونه های نزدیک به انسان دیده میشود و هر چه مغز بزرگتر باشد، حیله گری (درغگویی) بیشتر بروز میکند. به عنوان مثال میمون کوچک لمور کمتر از شامپانزه حیله گری میکند. انسان که از شامپانزه، مغز بزرگتری دارد بیشتر حیله گری میکند.
در یک پژوهش دیگر مشاهده شده که هنگامیکه فردی با یک فرد نا آشنا برخورد میکند در چند دقیقه اول صحبت به طور متوسط ۳ دروغ میگوید. در پژوهشی دیگر مشخص شده که هر فرد به طور متوسط از ۱۰ تا ۲۰۰ بار در طول روز دروغ میگوید.

هنگام دروغ گفتن قشر پیش پیشانی (پری فرونتال) فعالیت بیشتری از خود نشان میدهد. این ناحیه مغز همچنین مسئول درک اختلافات بین افراد، تصمیم گیریهای بحرانی ( ریسک پذیری) و اعمال اجرایی است.
. علت اینکه این قشر در هنگام دروغ گفتن فعال میشود، اینستکه اصولا دروغ گفتن انرژی و پیچیدگی بیشتری را نسبت به گفتن حقیقت نیاز دارد. هنگام دروغ گفتن مغز باید تصمیم بگیرد که چه چیزی را میخواهد پنهان کند، و آنچه را که حقیقت ندارد گزارش دهد، سعی در متقاعد کردن شنونده نماید و همچنین این حیله و دروغ را برای همیشه به خاطر بسپارد.

پژوهشی در دانشگاه کالفیفرنیای جنوبی نشان داده که «افرادی که به طور بیمارگونه دروغ میگویند»در قسمت لوب پیشانی (فرونتال) مغز، بافت سفید مغزشان از بافت خاکستری بیشتر توسعه یافته است . بافت سفید مغز منطقه ای است که مسئول ارتباط بین سلولهای عصبی است و بافت خاکستری منطقه ای است که حاوی سلولهای عصبی است که مسئول تولید تفکر است. رشد کمتر ماده خاکستری این امکان را به مغز «افرادی که بیمارگونه دروغ میگویند» میدهد که کمتر به عواقب دروغ خود فکر کنند و احساس پشیمانی کنند. این پدیده از « استرس ِشناختی cognitive stress» آنها می کاهد. استرسِ شناختی پدیده ای است که باعث کاهش قوای مغز میشود. ازدیاد استرسِ شناختی باعث ایجاد اضطراب، کم خوابی و دردهای فیزیکی میگردد.

در یک پژوهش در دانشگاه نوتردام، بر روی ۱۱۰ داوطلب، به مدت ۱۰ هفته، به طور هفتگی تست دروغ سنجی روی آنها انجام شد. در پایان ده هفته تمامی داوطلبان اذعان کردند که برای کم کردن اعتراف به دروغ ، بتدریج دروغ گفتن را کم کرده اند و این باعث بهبود روابط خانوادگی، بهبود خواب و کمتر شدن دردهای مختلف آنها شده است.

افراد دروغگو معمولا بیش از دیگران صحبت کرده و بیش از دیگران سوگند میخورند. بسیاری از آنها از «فرد سوم شخص» در صحبتشان استفاده میکنند که دروغ به خودشان نسبت داده نشود. کسانیکه خود دروغ میگویند در شناسایی دروغ دیگران هم ماهرترند. اصولا خانمها برای خوشحال کردن فرد شنونده دروغ گفته ولی آقایان جهت بهتر نشان دادن خودشان دروغ میگویند.

برای بیشتر مردم، شناسایی دروغ مشکل است ، چرا که گونه انسان اصولا تمایل به اعتماد دارد و اکثرا نگاهی مثبت به دیگران در جامعه دارد. این پدیده، « گرایش به حقیقت» نامیده میشود. هنگامیکه ما متوجه میشویم که فرد مورد اعتماد ما، دروغ گفته، احساس میکنیم به ما خیانت شده است.

در موارد معدودی ممکن است که دروغ گفتن باعث حفظ جان افراد شود و شاید به همین دلیل در فرآیند فرگشت سازوکار دروغ در مغز ایجاد شده باشد. اما استفاده مکرر و نابجا از این پدیده باعث ایجاد اختلالات اضطرابی در فرد و همچنین از بین رفتن حس اعتماد در جامعه میشود.