نماهای گوناگون ضعف و فلج که اغلب در اندامها مشاهده می گردند، عبارتند از:

مونوپلژی (Monoplegia)

مونوپلژی یعنی ضعف یا فلج همه ماهیچه های یک اندام که بر پایه وجود یا نبود آتروفی به دو گونه تقسیم می شود:

١- مونوپلژی بدون آتروفی ماهیچه ای

۲- مونوپلژی همراه با آتروفی ماهیچه ای

مونوپلزی بدون آتروفی ماهیچه ای

مونوپلزی بدون آنروفی عضلانی اغلب به دلیل آسیب قشر مخ است ولی با شیوع، کمتر می تواند به ضایعه راه های حرکتی در سطح کپسول داخلی، ساقه مغز و یا نخاع نیز مربوط باشد.
شایع ترین علت این مونوپلژی آسیب های عروقی مغز است؛ علل دیگر شامل تومورهای آبسه مغز، مالتیپل اسکلروسیس و تومورهای نخاعی می باشند. در این گونه ضایعات افزون بر ضعف عضلانی نشانه های دیگر آسیب های مرکزی مانند اسپاستی سینی، هیپررفلکسی و علامت بابنسکی نیز بروز می کند.

مونوپلژی همراه با آتروفی ماهیچه ای

این گونه فلج شایع تر از مونوپلژی بدون آتروفی است. علل شایع این فلج عبارتند از : سیرنگومیلی، آمیوتروفیک لترال اسکلروسیس (ALS)، آسیب های شاخ پیشین نخاع (مانند پولیومیلیت)، ضایعات ریشه های نخاعی (مانند دیسکوپاتی و پلکسوپاتی)، بیماریهای اعصاب محیطی، دنده گردنی و برخی بیماریهای عضلانی که سبب گرفتاری ماهیچه های دیستال می گردند. در این گونه آسیبها هيپور فلکسی، فاسیکولاسیون، دردهای ریشه ای، نارسائی های هدایت عصبی، تغییرات EMG و گاهی اختلالات حسی ممکن است دیده شود.
همي پلژی (Hemiplegia)
همي پلژی یعنی فلج دست و پای یک طرف بدن که معمولا صورت نیز گرفتار می گردد. این بیماری شایع ترین نوع فلج در انسان بوده، تقریبا در بیشتر موارد علت آن درگیری راههای قشری – نخاعی است. جایگاه آسیب ممکن است در یکی از نواحی زیر باشد:
١- قشر مخ
۲- کپسول داخلی
٣- ساقه مغز
– تنه نخاع
نکته مهم در جایایی ضایعه این که آسیب های راه قشری۔ نخاعی چپ موجب همي پلژی راست می گردد و آسیبهای کپسول داخلی فلج شدیدی به نسبت تقریبا برابر، در دست و پای سمت مخالف ضایعه ایجاد می نماید. در آسیب های قشری و زیر قشری  نشانه های دیگری مانند آزردگی های گفتاری، اختلالات حسی، تشنج و اختلالات میدان بینایی نیز پدید می آیند که به تشخیص کمک می کنند.
در ضایعات ساقه مغز وجود نشانه های فلج اعصاب جمجمه ای (بجز زوج های یک و دو) راهنمای بسیار خوبی برای تعیین جایگاه آسیب است، ولی باید توجه داشت که در این گونه ضایعات فلج اعصاب مغزی در طرف آسیب و فلج نیمه بدن در سمت مخالف آن بروز می نماید . ضایعه یک طرفه در ناحیه هرمی شکل بصل النخاع موجب فلج شل  می شود.
اگر ضایعه در یک نیمه نخاع باشد، افزون بر فلج در همان سمت آسیب، حس های ارتعاش و درک موقعیت فضایی همان طرف نیز از بین می روند ولی در سمت دیگر حس های درد و حرارت اختلال پیدا می کنند (سندرم براون- سكارد).

 

فلج و ضعف اندام

بیماری های شایعی که سبب همی پلژی می شوند عبارتند از:

سکته ها و تومورهای مغزی، ضربه ها، آبسه، بیماریهای پوشش میلین (MS) و خونریزیهای درون جمجمه ای مانند خونریزی ساب دورال و خونریزی درون مغزی (خودبه خود در افزایش فشارخون یا بعلت ضربه مغزی)

 پاراپلژی (Paraplegia)

پاراپلژی یعنی فلج کامل هر دو اندام پایینی و اگر ناکامل باشد «پاراپارزی» نامیده می شود. علت آن ممکن است بیماریهای تنه نخاع، ریشه های نخاعی و یا آسیبهای اعصاب محیطی باشد. این آزردگی به دو گونه سفت  و شل  وجود دارد.
اگر آسیبهای تنه نخاع بصورت حاد باشند علائم شوک نخاعی  بروز می کند، بدین شکل که همگی حسها (مانند درد، حرارت و درک موقعیت فضایی در زیر ناحیه ضایعه از بین می روند و بیمار برای 3 تا 6 هفته رفلکس ندارد ولی پس از این دوره اسپانستی سیتی پدید آمده، بازتابهای عصبی دوباره بصورت هیپررفلکی ظاهر می شوند و نخستین رفلکسی که بر می گردد بازتاب بولبوکاورنو( Balbocavernosus) خواهد بود.
پاراپلژی ناشی از سندرم موجب فلج شل پاها، آتروفی، از بین رفتن رفلکس ها، ناتوانی جنسی و اختلال حس بین دو سرین در ناحیه زینی (می گردد. بیماری های اعصاب محیطی یکی از علل مهم فلج پاها را تشکیل می دهند. . مانند گیلن باره CIDP (پلی نوروپاتی التهابی میلین زدای مزمن)، دیفتری و دیابت ماهیچه های پروگزیمال نیز گرفتار می شوند.
پیدایش پاراپلژی ممکن است به دو شکل حاد و مزمن باشد. علل شایع انواع حاد شامل ضربه های نخاعی، میلیت عرضی حاد، ترومبوز سرخرگ پیشین نخاع و خونریزی خودبه خود درون نخاعی به دلیل ناهنجاری های عروقی نخاع است.

علل پاراپلژی های مزمن و تدریجی عبارتند از:

– آسیب های تحلیل برنده مانند پاراپلژی ارثی، ALS و اسپوندیلوز ستون مهره ها

– بیماریهای میلین زدا مانند مالتیپل اسکلروسیس و واکسیناسیون ضدهاری

– تومورها: انواع اولیه و ثانویه

– عفونتها مانند سل، ويروس ,HTLY و آبسه اپی دورال

– ناهنجاریهای مادرزادی مانند سیرنگومیلی

– انواع فلج مغزی

– آتاکسی فریدریش

– واسکولیتها

– پرتودرمانی ستون مهره ها

– کمبود ویتامین B
– در کودکان علل گوناگون دیگری مانند لوکودیستروفيها نیز وجود دارد که از بیان آنها در اینجا خودداری می گردد.

برای تشخیص افتراقی انواع بیماریهای یاد شده در بالا همیشه باید به پلی میوزیت، هیستری فلج هیپو کالیمی دوره ای و تومورهای ناحیه پاراساژیتال توجه داشته باشیم.

فلج چهارم اندام یا کوادری پلژی (Quadriplegia)

تقریبا همه عللی که سبب پاراپلژی می شوند ممکن است کوادری پلڑی نیز ایجاد نمایند ولی در این گونه فلح جایگاه آسيب در نخاع گردنی است و چنانچه فلج از نوع شل باشد، گیلن ۔ باره و هیپوکالیمی دوره ای از تشخیص های افتراقی هم بشمار می ابند. در اسیب های ساقه مغز، میلیت نخاع گردنی و نومورهای سوراخ بزرگ پس سری نبر فلج چهارم اندام بروز می کند که هنگام برخورد با بیماران باید به آنها توجه داشته داشت.
آسیب های پیوندگاه عصبی- عضلانی مانند میاستنی گراو و بوتولیسم از علل مهم فلج های شل هستند. در میاستنی وجود نشانه های دیگری مانند افتادگی پلک، دو بینی، ضعف ماهیچه های صورت، گلو و حنجره و نوسان داشتن میزان ضعف در طول روز و تشدید بیماری با فعالیت نکات خوب تمیز دهنده می باشند.

فلج های هیستریک

در افراد هیستریک بویژه خانم های جوان همه انواع فلج ممکن است دیده شود که نبودن علامت بابنسکی، یکسان بودن رفلکس ها در دو طرف بدن، وجود تون عضلانی طبیعی، متقارن بودن چین های صورت، زمینه شخصیتی بیمار و پیشینه تکرار حملات مشابه و خوب شدن کامل آنها به تشخیص کمک می کند. این بیماران هیچگونه آسیب بافتی در دستگاه اعصاب خود ندارد.

فلج گردن

در برخی بیماری ها فرد مبتلا قادر به صاف نگه داشتن سر و گردن خود نیست و در موارد شدیدتر سر و گردن حالت افتاده پیدا می کند. چنین حالتی در بیماری های زیر مشاهده می گردد

– میاستنی گراو

– شکستگی مهره های گردنی

– بیماری موتور نرون (ALS)

– بوتولیسم

– پلی میوزیت

– گیلن – باره

– دیستروفی های عضلانی پیشرفته مانند دوشن

– پولیومیلیت بولبر (بصل النخاعی)

– بیماری ورنیگ- هوفمن

– مننگورادیکولیت سیفلیسی